اشعار-منوچهر-آتشي-بسيار-مدرن-هستند-
در مراسم یازدهمین سالگرد درگذشت منوچهر آتشی، ضیاء موحد این شاعر را متخیلترین شاعر دانست و کامیار عابدی او را نماد بوشهر در نیمه دوم قرن بیستم نامید. عصر یکم دیماه مراسم یازدهمین سالگرد درگذشت منوچهر آتشی در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان برگزار شد و جمعی از شاعران و منتقدان ادبی درباره وجوه مختلف شعر منوچهر آتشی سخنرانی کردند. در ابتدای این مراسم، ضیاء موحد پس از خواندن شعری از منوچهر آتشی گفت: آتشی شعر را مینوشت و بدون ویرایش و پیرایش آن را چاپ میکرد. من در دوره نظام وظیفه و در سالهای ۴۵-۴۶ در بوشهر بودم و آتشی بین تهران و بوشهر در رفت و آمد بود. در آن زمان، آتشی در بوشهر یا مخاطب نداشت یا مخاطب کمی داشت. اولینبار در آن سالها و در بوشهر شعر «ظهور» را برای من خواند. بحثمان این بود که او از صفت و موصوفات در شعرهایش زیاد استفاده میکرد، اما وقتی این کار را نمیکرد، بسیار زیبا شعر میگفت. این شاعر سپس گفت: منوچهر آتشی شعرهای سیاسی هم دارد، اما شعرهای ناب آتشی آنهایی است که کاری با سیاست ندارد و شعر ناب است؛ مثل شعر «غزل کوهی». او ادامه داد: آتشی وقتی به تهران میآمد، معمولا به سیمین بهبهانی تلفن میزد برای اینکه خانم بهبهانی تنها کسی بود که همه افراد با افکار مختلف در خانهاش جمع میشدند و بدون اینکه با هم جدل کنند، شعر میخواندند. center; موحد اظهار کرد: در این جلسات در خانه سیمین بهبهانی که شاید سالی یکی - دو بار برگزار میشد، من هم شرکت میکردم. میدیدم که برخی بعد از یکی - دو سال که به این جلسات میآمدند یا شعر نداشتند یا فقط چند شعر کوتاه داشتند یا شعر بدی داشتند، ولی آتشی همیشه یک بسته شعر داشت. صدایش، صدای گرفتهای بود و خیلی فصیح نبود. من گوش میکردم، او چند شعر میخواند. همه شعرها نمیتوانستند خوب باشند، اما یک مرتبه مجابم میکرد. یعنی شعری میخواند که در آن سن و سال از شاعران بزرگ هم انتظار نمیرفت. وی بیان کرد: درباره غزل نیز آتشی همین گونه بود. او غزلی کاملا نو میگفت، اما همزمان به سبک هندی هم شعر میگفت و این فراز و فرودها در شعر آتشی وجود داشت. این شاعر اظهار کرد: همیشه وقتی میخواهند درباره شاعران نسل اول صحبت کنند، آتشی حذف میشود و آنهایی که اسمشان را میبرند، متولدان قبل از سال ۱۳۱۰ هستند، اما آتشی سال ۱۳۱۰ به دنیا آمده است. من این را قبول ندارم، چون فروغ فرخزاد سال ۱۳۱۳ به دنیا آمده، اما جزو این شاعران است. این ظلمی در حق شاعری است که بدون شک متخیلترین شاعر شعر ماست. او گفت: در شعر آتشی گاهی چنان برق و جرقهای میزند که باعث حیرت میشد و این، کار آدمی است که بدون شعر نمیتواند زندگی کند. به همین دلیل تعداد شعرهایش خیلی زیاد است. موحد بیان کرد: آتشی قویترین شاعر منطقهای ماست. من یکبار این را به خود او گفتم. برآشفت که مگر شاعر هم منطقهای دارد. مثال زدم که ما در دنیا، شاعران بزرگ منطقهای و روستایی کم نداریم و تو چرا این را توهین تلقی میکنی؟ او در پایان سخنانش افزود: تا وقتی کسی در منطقه جنوب زندگی نکرده باشد، این قدرت تخیل پیدا نمیکند. در ادامه این مراسم، هرمز علیپور خود را مدیون منوچهر آتشی دانست و گفت: حدود ۴۰ سال با منوچهر آتشی دوستی داشتهام. در تمام این سالها من ندیدم او بهجز شعر به چیز دیگری فکر کند. خوشحالم که من را بهعنوان برادر کوچکتر میپذیرفت. این شاعر سپس اظهار کرد: فقط منوچهر آتشی نیست که حقش ضایع شده است. البته شاعر بهدنبال گرفتن حق نیست، اما امیدوارم ناجوانمردی روزگار تعدیل پیدا کند. علیپور سپس شعر «مرغ کهن» خود را که سال ۶۸ برای آتشی سروده بود، خواند. حافظ موسوی نیز در ادامه، به بررسی جنبههایی از شعر آتشی پرداخت. این شاعر گفت: در دو - سه سال اخیر سعی کردم جنبههای دشوار شعر آتشی را بررسی کنم. شعر بعضی شاعران ما مثل آتشی و سپانلو دشواریهایی دارد که در جاهایی خواننده را پس میزند. در این موارد به نظر من، شعر به یک میانجی نیاز دارد. او سپس به دورههای شعر آتشی اشاره کرد و گفت: باید ببینیم این شاعر چگونه به اشیا و بیرون نگاه میکرد و نحوه مواجهه او با هستی چگونه بود. از این طریق میشود به برخی شعرهای او راه یافت. وی سپس به تمهای اصلی شعرهای معروف آتشی اشاره و اظهار کرد: به اعتقاد من، این شعرها مدرن هستند. موسوی گفت: گروهی از شعرهای او دید نوستالژی نسبت به گذشته و روستا دارند که این تم تا آخر کار آتشی وجود دارد و به نوعی در آنها به نقد بورژوازی میپردازد. چیزی که در اینجا برای من اهمیت دارد، این است که گویی آتشی به انسان اعتماد ندارد و طبیعت را میانجی بین شاعر و انسان میداند. طبیعت بهعنوان چیزی که هنوز امکان این را دارد که ما را به سرچشمه اصلی هستی وصل کند. این طبیعت هم به همان معنی شعر سپهری نیست، چون کار سپهری سوءاستفاده کردن از طبیعت برای دور زدن دنیای مدرن است، اما آتشی به واقع با طبیعت آمیخته است. وی اظهار کرد: اوج شاعری منوچهر آتشی از دهه ۷۰ و بویژه بعد از چاپ کتاب «چه تلخ است این سیب» است. این کتاب در دوره اصلاحات چاپ شد، ولی متأسفانه فروش نکرد و حتی در جایزه «کتاب سال شعر» هم برگزیده نشد. او همچنین به دوره دیگری از شعر آتشی اشاره کرد که در آن، آتشی اسطورهها را دستمایه قرار داده است. این شاعر اضافه کرد: این دسته از شعرهای آتشی تعمق میخواهد و به مراقبت نیاز دارد. center; در ادامه مراسم، رشید کاکاوند - شاعر و پژوهشگر - درباره شعر منوچهر آتشی سخن گفت. او با تأکید بر زیباییها و جنبههای مختلف شعر آتشی، گفت: نباید توقع داشته باشیم شعرهای آتشی به اندازه سپهری و فروغ خوانده شده باشد. این نویسنده با اشاره به سخنران حافظ موسوی که گفت برخی شعرهای آتشی به نقد ادبی و مراقبت نیاز دارد تا فهمیده شود، اظهار کرد: شعر باید خوانده شود. وقتی مردم شعر را نمیخوانند نقد شعر را میخوانند؟! کاکاوند سپس اضافه کرد: اخوان هم زبان فاخری دارد، اما زبان فاخر باعث نمیشود که شعرش خوانده شود. شاملو هم همین گونه است. از سوی دیگر، سادگی شعر فروغ مانع خوانده شدن شعر او نمیشود. منوچهر آتشی گناه ندارد که خوانده نمیشود، مردم هم گناه ندارند. لوازم و شرایط روزگار باعث شده که با این شرایط شعر آتشی خوانده نمیشود. در ادامه این مراسم، محمدرضا عبدالملکیان به آشنایی خود با منوچهر آتشی اشاره کرد. این شاعر یکی از زیباترین نقدهای نوشتهشده بر شعرهای منوچهر آتشی را نقد رضا براهنی بر شعر این شاعر دانست. او با اشاره به خاطراتی، گفت: منوچهر آتشی مجبور به استعفا از سروش شد. به او گفتند اگر استعفا ندهی اخراج خواهی شد. همین شد که آتشی ۱۰ سال در بوشهر در یک کارخانه، مسئولیتی غیرمرتبط با شعر داشت. عبدالملکیان در ادامه اظهار کرد: به گمان من، در سینه آتشی قلب یک پرنده کوچک زمینی میتپید. یک معصومیت کودکانه در نهاد آدم بزرگی مثل آتشی بود که من آن را در کمتر کسی سراغ دارم. او سپس دو شعر با حال و هوای شعرهای منوچهر آتشی برای حاضران خواند. آخرین سخنران این مراسم کامیار عابدی بود که گفت: یکی از مشکلاتی که در شعر کهن فارسی وجود دارد، این است که زمینههای جغرافیای شعر کهن ما یکنواخت است و تعداد شاعرانی که از این یکنواختی عبور میکردند، محدود بود. البته در دوره معاصر تعداد این شاعران که ریسک میکردند کمی بیشتر شد. این منتقد ادبی ادامه داد: یکی از این افراد که به نوآوری رو آورد، نیما بود که کلیشهها را کنار زد. او سپس جسارت را یکی از ویژگیهای منوچهر آتشی ارزیابی کرد و افزود: بین شاعران معاصر، منوچهر آتشی شبیهترین فرد به نیما یوشیج بود و بدون هیچ تردیدی به نکات و درسهای نیما توجه خاص داشت. وی آتشی را نماد بوشهر در نیمه دوم قرن بیستم نامید. در پایان این مراسم از دو کتاب «چه شکلهای گوناگونی دارد عشق» یادنامه منوچهر آتشی به سعی محمدجواد حقشناس و کتاب «ارغوانی از بوسه» که گزیدهای از اشعار منوچهر آتشی را شامل میشود و توسط شعله آتشی، دختر این شاعر انتخاب شدهاند، رونمایی شد. کد خبر: 183 منبع: ایسنا
برچسب ها: شاعر هفته