درد و دل شاعر جوان
متن
میتوان وی را از پدیده های دنیای ترانه نامید. شاعر جوانی که با حضور در جلسات خانه ترانه نامی برای خود دست و پا کرد و مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد. امید روزبه که در این سالها به دور از هرگونه هیاهوی رسانه ای تنها به سرایش میپرداخت سکوت چند ساله ی خود را شکست و برای اولین بار از بی رحمی دنیای ترانه سرایی گفت. آقای روزبه دنیای شعر شما از کجا شکل گرفت؟
من از سال 90 به صورت نیمه حرفه ای نوشتن ترانه را شروع کردم و طی مرور زمان ترانه هایم جدی تر شد و به سمت مسیر اصلی حرکت کردم.
الگوی خاصی در ابتدای ترانه نویسی داشتید؟
الگو یک بحث است، سلیقه وعلاقه یک بحث دیگر. واقعیت این است که من الگوی خاصی نداشتم چون عملا ذهنیتی که خودم برای نوشتن داشتم در اشعار کسی ندیده بودم و کسی نبود که آثارش به ذائقه ی شعری من نزدیک باشد. به همین واسطه الگوی خاصی نداشتم ولی بعضا آثار چندی از دوستانی که کسوت بیشتری نسبت به من داشتند را دنبال میکردم. شما را به عنوان ترانه سرایی میشناسند که پله پله رشد کردید و جلسات نقد ترانه در مسیر پیشرفت شما بسیار تاثیر گذار بود. نظر خودتان نسبت به این موضوع چیست؟
دقیقا همینطور است. البته به نظر من جلسات تا حدی خوب است و نیاز اساسی افرادی است که میخواهند وارد دنیای ترانه سرایی شوند و باید پی در پی جلسات را پیگیری کنند و از تمام نقدهای مثبت، منفی، نقد دلسوزانه و یا حتی مغرضانه استفاده کنند. ولی بعد از یک دوره ای من صلاح نمیبینم که حضور داشته باشند و به کسی هم پیشنهاد نمیکنم. حداقل برای خودم به این شکل بود. چراکه ناخودآگاه طی زمان مجبور میشوید که طبق سلیقه ی آنها بنوسید. در هر صورت من جلسات را دوست داشتم، در ابتدا برایم مفید و در دیده شدن من بسیار موثر بودند. از خیلی از دوستان آموختم و به خیلی ها مدیونم. خوبی جلسات شعر این است که مخاطب با جنس قلم و جنس اشعار مولف آشنا میشود که این در نوع خود بسیار تاثیر گذار است اما از یک جایی به بعد کاملا تاثیر معکوس دارد و همینطور که کم و بیش شاهد هستیم بازدهی مثبت ندارد، امروز بسیاری از جلسات شعر تهران بیشتر به نمایش شبیه شده است تا جلسات نقد ادبی. از چاپ کتابتان بگویید. به نظر میرسد چالش بزرگی برای زندگی هنریتان بوده است؟
نگاه من به چاپ کتاب چالش برانگیز نبود. به نظر من درون مسیر خیلی چیزها به هدف آدم برمیگردد و این هدف گذاری فرد است که مسیر را مشخص میکند. من بعد از اینکه به عنوان یکی از افراد انتخاب شده در جشنواره موسیقی 92 حضور یافتم، میتوانستم به راحتی کتابم را چاپ کنم ولی دست نگه داشتم چون حس میکردم که هنوز زمانش فرا نرسیده و بعد از چند سال کتابم را چاپ کردم و تنها دلیلش این بود که بتوانم فضای فکری ام را عوض کنم و به نوعی پوست اندازی کنم. خیلی خوشحالم و خدا را شکر میکنم. کما اینکه من نامیر را فراموش کردم. در صورتی که در نمایشگاه کتاب، مخاطبان استقبال خوبی از نامیر کردند و در رقابت با دیگر کتاب های ترانهء امسال جزء پرفروش ترین ها بود. اما این توضیح را باید بدهم که بحث فروش برای من اصلا اهمیت ندارد و آنچه که مهم است جلو بردن فضای فکری خودم در قالب شعر بود. رفتن به سمت چاپ کتاب نیاز به اشراف کامل به فضای موجود دارد به این معنی که مولف بداند چه زمانی کتاب خود را چاب کند البته کسانی هم هستند که کتاب چاپ میکنند تنها برای اینکه ترانه هایشان اجرا شود ولی من نگاه متفاوتی با این دوستان دارم.
دنیای ترانه چقدر شبیه امید روزبه است؟
سوال بسیار سختی پرسیدید. یک جور تیغ دو دم است. دنیای ترانه دنیای تلخ، نامرد و کثیفی است. دنیای ترانه اصلا دنیای قشنگی نیست. من از یک بابت خوشحالم که در مارکت نیستم. شاید اقبالی نداشتم، نگذاشتند دستمان برسد یا نتوانستیم دستمان را برسانیم، هر حالتی که هست خوشحالم در این پنج سال تنها به خود نوشتن فکر کردم و اصلا ذهنم را درگیر اجرا نکردم. ممکن است فرصتی فراهم بشود شاید یک سال شاید ده سال بعد، البته هر چه زودتر بهتر. ولی اگر هم فضای اجرا برایم آماده نشود حسرت هم نمیخورم. حسرت من بابت ظالم هایی است که با تمام قوا در این عرصه میتازند در صورتی که کمترین بهرهء شعوری و بهرهء هوشی از این جریان را ندارند، ولی بازارشان سکه است. شاید عده ای ناراحت بشوند اما من همیشه حرفم را رک زده ام.
جریان ترانه امروز را چطور میبینید؟
اجرا مقوله ساده ای نیست. ترانه ای که استاندارد اجرا را داشته باشد و تاثیرگذار باشد بسیار نایاب است ولی ترانه هایی که امروزه در بازار میشنویم، میتواند هر دلیلی برای اجرا داشته باشد به جزء کیفیت و قابلیت. برخی اوقات از نظر محتوایی و دستوری ایراد های جدی در ترانه وجود دارد و وقتی نام ترانه سرا را میخوانیم نام آشنا است، اما متاسفانه وقتی با اثر روبه رو میشویم گویا کسی این ترانه را نوشته که هیچگونه آشنایی با الفبای ترانه نویسی ندارد. ولی امروزه همه چیز بر اساس رابطه پیش میرود. اگر رابطه داشته باشید، میتوانید حرفهایتان را بزنید و ترانه هایتان یکی پس از دیگری اجرا شود. اما اگر رابطه نداشته باشید باید در خانه بنشینید و ترانه هایتان را برای پدر و مادر خود بخوانید و آنها تشویقتان کنند و شما هم به تحسین دوستان نزدیک خود دلخوش کنید. در هر صورت فضا اصلا مناسب نیست به جزء تعداد انگشت شماری که کورسوی امیدند. در کل فضای ترانه روبه انحطاط است.
حرف آخر امید روزبه?
حرف که بسیار است گاهی اوقات با سکوت زجر کمتری میکشی. من فقط دوست دارم زمان زود بگذرد و ببینیم که حق به حقدار میرسد یا نه، اینکه میگویم بابت خودم نیست کلی عرض میکنم، من با خیلیها در سراسر ایران در ارتباطم که قلم خوبی دارند اما دور افتادند و پشت درهای غول پیکر اجرا ماندند. من تنها منتظرم روزگار بچرخد و دعا میکنم کسانی رشد کنند که سواد قلبی دارند و کسانی که شعر را زندگی میکنند اقبال بیشتری داشته باشند. کد خبر: 100
برچسب ها: شعر امروز امید روزبه