مجید قیصری در جریان گفتوگوی فرهنگی بین نویسندگان ایرانی و بوسنیایی، پیشنهاد برگزاری جشنوارههای ادبی و سینمایی درباره جنگ بوسنی را مطرح کرد. بر اساس خبر رسیده از روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، هرساله آیین پیادهروی صلح موسوم به «مارشِ میرا» از منطقه نزوک تا پوتوچاری سربرنیتسا در بوسنی و هرزگوین برای بزرگداشت جانباختگان و قربانیان نسلکشی جنگ بالکان انجام میشود. این آیین در سالهای اخیر به گردهمایی نویسندگان، فعالان صلح و روشنفکران از سراسر جهان تبدیل شده است تا در آن نسبت به جنگ و کشتار بیگناهان و غیرنظامیان ابراز انزجار شود که امسال، بنیاد شعر و ادبیات و داستانی ایرانیان، جمعی از نویسندگان را در این مراسم جهانی شرکت داد. یکی از برنامههای جنبی این حضور، نشست مشترک نویسندگان ایرانی با جمعی از اندیشمندان بوسنایی با عنوان «گفتوگوی فرهنگی» بود که پس از برگزاری مراسم پیادهروی و زیارت قبور شهدای نسلکشی سربرنیتسا در قبرستان پوتوچاری در سالن یونیتیک شهر سارایوو برگزار شد. در ادامه این نشست، حامد عسگری بیتهایی از شعرهای خود را خواند و پس از آن مجید قیصری، برگزیده هشتمین دوره جایزه جلال و نویسنده آثاری چون «نگهبان تاریکی»، «شماس شامی»، «سه کاهن» و «سه دختر گلفروش» با بیان سخنانی در خصوص اینکه چرا باید درباره جنگ بنویسیم، گفت: ایران و بوسنی، وجوه مشترک بسیاری دارند. یکی از این وجوه مشترک، محاصره در جنگ است. در جنگ بالکان شهرهای بوسنی محاصره بودند و در دفاع مقدس هم تمام کشور ایران از سوی متحدان ارتش بعث عراق در محاصره قرار داشت.
او در ادامه سخنانش با اظهار اینکه باور ما این است که جنگ، سرباز خودش را پیدا میکند، گفت: در ایران و در سالهای بعد از دفاع مقدس دیدیم که سربازها به نویسندگان جنگ تبدیل شدند. خود من روزی به عنوان داوطلب در جنگ شرکت داشتم. آن زمان حتی نمیدانستم رمان چیست و داستان چیست؛ اما حالا ٢٢ سال است که مینویسم. با توجه به این تجربه، تأکید میکنم که تمام افراد باید دست به دست هم بدهند و درباره هولوکاستی که در سربرنیتسا رخ داده است، بنویسند. قیصری در پایان سخنانش پیشنهاد برگزاری فستیوالهای ادبی و سینمایی را در حاشیه پیادهروی مارش میرا برای اثرگذاری بیشتر ارائه داد. محمدرضا شهیدیفرد، فعال فرهنگی حاضر در جنگ بوسنی، کارگردان مستندی با عنوان «بهانه بوسنی» و کارشناس برنامههایی چون «مردم ایران سلام» و «پارک ملت»، آخرین سخنران این نشست بود که در سخنان خود با تأکید بر اینکه از مشاهداتش در بوسنی به این نتیجه رسیده که مشترکات بسیاری بین سالهای دفاع مقدس در ایران و جنگ بوسنی وجود دارد، گفت: بین ما اعتقادات و حوزههای تاریخی مشترک وجود دارد. این اشتراکات با دیگران هم هست؛ اما این همه صمیمت بین ما و آنها نیست، ولی بین مردم ایران و بوسنی وجود دارد. او ادامه داد: هر اثر ادبی و هنری که در خصوص جنگ در ایران و بوسنی تولید شده، به کار هر دو کشور میآید. شهیدیفرد اظهار کرد: زمان جنگ بالکان مدتی را در بوسنی گذراندم. میزبانان خوبی در این کشور از من پذیرایی کردند و از این بابت خود را مدیون بوسنیاییها میدانم. حالا بعد از ٢٢ سال به این کشور آمدهام تا ببینم میتوانم دین خود را ادا کنم یا نه. آمادهام تا قصه قهرمانیهای شما را بشنوم. تا الان، صحبت از غم و اندوه بود؛ در حالی که شهادت میدهم که مردم شما چهار سال مقاومت و پیشروی کردند و تمامیت ارضی خود را از دست ندادند. او در پایان پیشنهاد کرد: کتابهایی درباره جنگ بوسنی از سوی نویسندگان بوسنیایی معرفی شوند تا اقداماتی برای ترجمه آنها به زبان فارسی آغاز شود. علیاصغر عامری، رایزن فرهنگی ایران در بوسنی هم سخنان کوتاه خود را به روابط فرهنگی نخبگان فرهنگی دو کشور اختصاص داد و گفت: علیرغم علاقه مردم بوسنی به ایران، شناخت کافی از فرهنگ و تمدن ایرانی در این کشور وجود ندارد. در حالی شاهد این وضعیت هستیم که میراث فرهنگی عمیق بین دو ملت شایسته شناخت بیشتر و تلاش بیشتر برای حفظ این میراث مشترک است. او ادامه داد: در سالهای گذشته، ادیبان بزرگی در بوسنی بودند که هم به فارسی شعر میگفتند، هم به فارسی کتاب مینوشتند و هم شعرهای شاعران ایرانی را به فارسی تفسیر میکردند. عامری در ادامه با تأکید بر اینکه مسئولیت نخبگان، هنرمندان و نویسندگان برای ایجاد ارتباطات گسترده فرهنگی بین دو کشور بسیار است، گفت: رایزنیهای فرهنگی ایران در کشورهای مختلف پلی بین نوادر و شخصیتهای فرهنگی هستند و اگر این شخصیتها را به هم ارتباط دهند، کار خود را به درستی انجام دادهاند. او همچنین با اشاره به حضور در ایام بیست و دومین سالروز نسلکشی سربرنیتسا، هدف از برگزاری این نشست را رسیدن به راهکاری برای چگونه ثبت و ضبط کردن وقایع جنگ بوسنی دانست تا از تکرار آن در آینده جلوگیری شود.
محسن رضوانی، شاعر و نویسنده رمان «گچپژ» هم کلام خود را با این جمله آغاز کرد: وقتی در راهپیمایی مارش میرا، تابوتهای اجساد کشفشده را میدیدیم، بیش از نمایندگان دیگر کشورها غمگین میشدیم؛ چون سنگینی غم و اندوه این واقعه را درک کردهایم. هنوز هم بعد از گذشت ۳۰ سال از جنگ، اجساد پاک شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به خاک وطن میآید و داغ مادران شهدا تازه میشود. هنوز هم مادرانی منتظر پیکر پاک فرزندان خود هستند. رضوانی سپس با بیان اینکه ما این درد بزرگ را میفهمیم و خودمان را شریک این غم جهانی و انسانی میدانیم، ادامه داد: تا وقتی که شکارها نویسنده و مورخ ندارند، تاریخ همیشه از پیروزی شکارچیان تمجید میکند. برای اینکه این مظلومیت در صفحات تاریخ گم نشود، بر همه کسانی که هنر و قلم دارند از هر نژاد و مذهبی، واجب و ضروری است که زبان گویای مظلومان باشند؛ کسانی که مدافعی ندارند که تاریخ آنها را ثبت و ضبط کنند. او تأکید کرد: برگزاری مراسمی همانند راهپیمایی مارش میرا، سبب میشود که ما از تاریخ شما بهرهبرداری کنیم و از آنچه بر ملت گذشته اطلاعات کسب کنیم و در کنار هم اجازه ندهیم که چنین کشتارهایی بار دیگر در جهان اتفاق بیفتد. این شاعر خاطرنشان کرد: وقتی مردم را از عمق فاجعه این کشتارها آگاه سازیم، مردم تصمیم خواهند گرفت تا از تکرار چنین جنگهای خانمانبراندازی جلوگیری کنند.
با مردم بوسنی همزادپنداری کردم افروز مهدیان، دیگر نویسنده ایرانی حاضر در راهپیمایی مارش میرا هم در ابتدای سخنرانی خود در این نشست با اشاره به اینکه تحقیقات و مطالعات بسیاری در خصوص بوسنی انجام داده است، گفت: هیچ کدام این پژوهشها به اندازه حضور در میان مردم و جامعه بوسنی مفید نبودند. او اظهار کرد: در این سفر با مردم بوسنی همزادپنداری کردم؛ چون خودمان درگیر جنگ بودیم و به نوعی تمام مصائبی را که بر ملت بوسنی رفته است درک کردهایم. شهدای ما در مناطق جنگی باقی مانده بودند. با سختی بسیار آنها را تفحص کردیم و مادران شهدا بعد از ۲۰ سال تنها استخوانهای فرزندانشان را در آغوش گرفتند. مهدیان تأکید کرد: آگاهی از این شرایط ما را به این سمت هدایت میکند که قلم خود را برای رساندن صدای مظلومیت مردم بوسنی به کار گیریم. در این سفر، مسئولیت سنگینی روی دوش خود احساس کردم و به دنبال این هستم که با قلم خود این رسالت را انجام دهم. کد خبر: 573