به بهانه زادروز بيژن نجدي؛
زنده یاد بیژن نجدی، شاعر لحظههای ناب و نویسندهی شاعرانهی داستانهای تصویری است. 24 آبان زادروز این شاعر و داستاننویس معاصر بهانهای شد تا نگاهی کوتاه به قلم و دنیای کلمات او داشته باشیم.
به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: زندهیاد بیژن نجدی، شاعر لحظههای ناب و نویسندهی شاعرانهی داستانهای تصویری است. 24 آبان زادروز این شاعر و داستاننویس معاصر بهانهای شد تا نگاهی کوتاه به قلم و دنیای کلمات او داشته باشیم.
خیلی سخت است که فردی بین شاعر بودن یا نویسنده بودن بیژن نجدی یکی را انتخاب کند؛ چراکه اگر تعداد کتابهای نجدی در حوزه داستان را ملاک قرار بدهیم و بخواهیم او را داستاننویس بهتری مطرح کنیم؛ یاد متنهای شاعرانه او میافتیم و میتوانیم بگوییم که سطر به سطر داستانهایش از بخشعمدهای از سه هزار عنوان کتاب شعری که در سال منتشر میشود، شعرتر است. بیژن نجدی شاعر است اما بدون شک او تاثیر زیادی در داستاننویسی پست مدرن داشته است و با نگاه متفاوت به داستان امروز تغییرات قابل لمسی را ایجاد کرده است. داستانهای او به معنای واقعی کلمه قصه است و وقتی با یکی از این قصهها ارتباط برقرار میکنیم، خودمان را جای شخصیتهای داستان میبینیم و مشکلات، سختیها و دردهای کارکترها را با پوست و گوشتمان لمس میکنیم.
نجدی تا پیش از مرگ تنها کتاب «یوزپلنگانی که با من دویدهاند»، را منتشر کرده بود که این کتاب این روزها به چاپ 31ام رسیده است. تمامی آثار نجدی بهغیر از اثر نامبرده بعد از فوت او و توسط همسرش، پروانه محسنی آزاد و در نشر مرکز منتشر شده است. دکتر لیلا کردبچه، شاعر معاصر که در همایش ملی «ادبیات معاصر» مقالهای درباره بیژن نجدی منتشر کرده بود، با اشاره به همین مقاله گفت: نجدی از جمله نويسندگانی است که بر اين گفته گوستاو فلوبر مبنیبر اينكه برای بيان هرچيزی، تنها يک جمله يا عبارت است كه بهترين است، صحه میگذارد و حقيقت اين امر را میتوان با بررسی ويرايشهای مختلف داستانهای او كه در كتاب «داستانهای ناتمام» گردآمدهاند، دريافت.
نجدی نويسندهای است كه هميشه در جستجوی بهترينهاست؛ بهترين نحو، بهترين ساختار، بهترين جملهبندی و بهترين تصاوير براي ادای مقصود. به همين دليل است كه تصاوير او اغلب بكرند و تشبيهات او نيز شامل تشبيهات پيشپاافتاده و دمدستی نمیشوند. این شاعر ادامه داد: نجدی با کاربرد ساختاری شاعرانه، فضایی معلق میان شعر و داستان ایجاد کرده و زیربنای ساختاری اغلب تصویر را در داستانهایش، برپایه شگردی ادبی و صنعتی بدیعی قرار داده که حاکی از اشراف نویسنده بر آرایههای ادبی، و توانایی او در استفادۀ مؤثر از این آرایههاست؛ آرایههایی که چهبسا در اشعار زیادی عقیم مانده، و چنانکه بایسته وشایسته است به ایفای نقش نپرداختهاند. بررسی تصاویر شاعرانه در داستانهای بیژن نجدی، کارایی و توانمندی آرایهها و صنایع و فنون ادبی را که تا به امروز در حوزه شعر فعال و کارا بودهاند، در حوزه نثر نیز به اثبات میرسد و نشان میدهد که برای ساخت تصاویر و فضایی شاعرانه، لزوماً نباید در پی راههای تازه و بدیع بود، بلکه از مسیرهای پیش پیموده قدما نیز میشود به مقاصدی نو رسید و نتایجی مطلوب حاصل کرد.
شاعر «آواز کرگدن» با اشاره به دید بیژن نجدی گفت: ديد تازه بيژن نجدی به طبيعت، انسانها و اشياء اطرافش بهنحو برجستهای با تجربههای شخصي او همراه بوده و منجر به ايجاد تصاويری شده كه از ذهنيت متجدد او خبر میدهند. او نويسندهای جستوجوگر است كه در ورای نگاهی كه به پيرامونش دارد، به كشف ارتباطهايی ميان عناصر میپردازد كه از نظرها پنهان ماندهاند. درواقع در داستانهای نجدی، ميان تصاوير واقعی و تصاويری كه در ذهن مؤلف ايجاد شدهاند، نمیتوان فاصلهی چندانی يافت و ذهن مؤلف برای ساخت تصاوير، دخلوتصرّفی در واقعیت و حقيقت امور نكرده، بلكه در پررنگتر نشان دادن زوايای مختلف تصاويری كوشيده كه میتوان گفت مقابل چشم همه حضور دارند، اما كمتر به آنها توجه میشود.
او ادامه داد: تصاوير شاعرانه داستانهای بيژن نجدی، اساساً در چند گروه ساختاری خاص جای میگیرند؛ یا تصاويري هستند که زيرساخت تشبيهی دارند، مانند تصاويری كه برمبنای تشبيه، استعاره، تشخيص، و حساميزی ساخته شدهاند، یا تصاويری هستند با زيرساخت توصيفی، و یا تصاويری كه با تغييرات نحوی در ساختار تركيبات اضافی ايجاد شدهاند، و درکنار اینها، تعدادی از تصاویر شاعرانه هم هستند که برمبنای ضاد و اغراق شکل گرفتهاند.
کردبچه در بخش پایانی صحبتهایش با اشاره به قسمتهایی از داستانهای نجدی عنوان کرد: با همه این تفاسیر زيباترين تصاوير داستانهای بيژن نجدی تصاويري هستند كه برمبنای تغيير مقياس سنجش شكل گرفتهاند، آنجاکه میگوید: «با هر تنفس ما، صفحهای از تقويم ديواری میافتاد»، «بهاندازه خاک شدن يک سيگار نگاهش كردم»، «یكی از بالشها بهاندازه ساعتها خوابيدن گود بود»، «روز به لحظهای رسيده بود كه همه ترديد دارند چراغ اتاقشان را روشن كنند يا نكنند»، «شقيقه چپش تا زير چشم، بهاندازه خاطره سياهشده يك مشت، خونمرده بود).
اتمام خبر/
برچسب ها: لیلا کردبچه کردبچه ندهیاد بیژن نجدی بیژن نجدی