آفاق شوهاني شاعرنوپرداز و نويسنده :
اختصاصی تارنا
شعر دههی هفتاد نوعی شعر است که از شعر کلاسیک و از سبکهای شعری پیش از خود عبور میکند و در صدد برجستهسازی کارکردهای زبانی و نمود خلاقیت هنری و زیباییشناختی و بیان ساختار جدید است تا با آفرینش خلاقه،
□ از فعالیتهای ادبیتان بگویید؟
● فعالیتهای ادبی این روزهای من بیشتر در زمینهی شعر و داستان کوتاه است. دو رمان در دست نگارش دارم اما نیمهتمام و رهاشده ماندهاند. من بسیار حساسم؛ نمی توانم مجددن به سمت آثاری که خلق کردهام بروم. پرداختن دوباره به این امور همهی روزم را به هم میریزد. داستان کوتاه - آنهم در شکل داستانک - در چند صفحه و در زمان خاصی به پایان میرسد درست مثل شعر. شاید سرچشمه و منبع آن - بیشتر - الهام و ارتباط با ناخودآگاه است به ویژه آنکه تو را صدا میزند، تو در آن رسوخ میکنی و بعد به تو نتیجهای میدهد که اصلن فکرش راهم نمیکردی و هنگام بازخوانی در جایگاه مخاطب لبخند به چهره میآوری و لذت میبری.
□ در مورد دههی هفتاد که شما نیز از مبدعان آن جریان شعری هستید توضیحاتی بفرمایید؟
● شعر دههی هفتاد نوعی شعر است که از شعر کلاسیک و از سبکهای شعری پیش از خود عبور میکند و در صدد برجستهسازی کارکردهای زبانی و نمود خلاقیت هنری و زیباییشناختی و بیان ساختار جدید است تا با آفرینش خلاقه، گونهای از شعر نو را پیشنهاد کند بر پایهی نوآوری و استمرار کمّی و کیفی، نفی زیباییشناسی پیش از خود و نفی زبان پیش از خود. میتوانم از برجستهترین ویژگیهایش این عنوانها را نام ببرم: توجه به ساختارهای درونی و بیرونی، ترکیب زمان و مکان، ارتقاء شعر از شاهبیتسازی به پیکرهی واحد، گرایش به شعر متمرکز و گاه نامتمرکز با توجه به محتوای شعر، توجه به اعتلای زبان و سپید خوانی.
□ نمیدانم تا به حال به شما گفته شده است یا خیر. اما به شخصه با مطالعهی اشعار شما گاهی میان زمان گیر میکنم. درواقع اشعار شما از هر زمانی سخن میگوید. جایی از شعر احساس میکنی در گذشتهای، اما مصرع بعد پرت میشوی به آینده... میتوانید توضیح مختصری دراین خصوص بدهید؟
● در واقع شما به یکی از بزرگترین شگردهای شعر سپید اشاره میکنید شگردی که از دیدگاه مخاطب آن فکر کنم اسمش چرندپرانی است شاید مخاطب عام از خود میپرسد عجیب است در سطر اول و دوم شاعر در زمان حال سیر میکرد و در سطر سوم و چهارم در زمان گذشته این تغییرات یعنی چه؟ بله به گمانم کار یک ذهن خلاق واکاوی زمانها و جابهجایی آنها در فرایند جریان سیال ذهن است. شما در زمان حال حضور دارید اما ناخودآگاهتان برشی از زمان گذشته را فاش میکند و بعد آن را مثلن به زمان آینده یا گذشتهی استمراری پیوند میدهد. توجه بفرمایید در شعر کلاسیک وزن و قافیه نقش اصلی را بازی میکند و در شعر سپید زمانبندیها، جابجایی کاراکترها، استحاله، موسیقی و غیره عوامل تشکیلدهنده و سازندهی شعر هستند.
□ دیدگاه شما در خصوص شعر و زبان شعر چیست؟
● در شعر وضعیت هوا روشن و شفاف است و نیازی به دیدگاه کسی ندارد به گمانم سلطنت شعر برای همیشه برقرار و جاودان است و اما راجع به زبان شعر باید بگویم مقولهای بسیار مهم است. شاعر باید رفتار خاصی با زبان داشته باشد. زبان دارای زوایای پنهانی است که توسط شاعر کشف میشود و در یک شعر نمود پیدا میکند سپیدسُرا باید همواره به ظرفیتهای جدید زبانی توجه کند. علت این امر دور شدن از استفادهی مکرر و کاربردی از جملهها و تعبیرهای مستعمل زبان روزمره است. شاعر زبان مردم را از صافی اندیشهاش عبور میدهد آن را بازآفرینی میکند و در راستای عمودی و افقی شعرش برجسته میسازد. همچنین زبان با واژهسازی جدید در کنار استعارههای زبانی و کنایههای زبانی به روز میشود و نیز شاعر در حوزهی زبانی قسمتی از شعرش را به خاطر میسپارد تا مخاطب به آن بیندیشد و به تأویلی برساخته و جدید برسد که به این حرکت و فعل و انفعال سپیدخوانی میگویند.
□ در ادبیات داستانی بیشتر بر چه مبنایی پیش میروید؟
● تعریف از پیش آمادهای ندارم. من از ده سالگی نوشتهام بدون آنکه علتش را بدانم. کسی به من نگفت داستان بنویس ولی ناگهان دیدم کاغذ و خودکار را برداشتهام و خوابهای شبانهام را مینویسم یا قصههایی را که مادرم برایم تعریف کرده بود ثبت میکنم. با شروع جنگ از میگها در آسمان ایلام، بمباران، تخریب خانههایمان و رفتن از این شهر به آن شهر نوشتم. البته نام آنها را خاطره گذاشتم و بعدن همه را دور ریختم. من ابتدا به خلاقیت در داستاننویسی بها میدهم و بعد به اصول داستاننویسی. در کارگاه داستاننویسی هم با وجود شرح زیرو بمها و اصول داستاننویسی این را باور نداشتم که تدریس این اصول صرف موجب پرورش داستاننویس باشد به گمانم نوشتن نوعی نیروی خلاقه است که به شکل ژنتیکی در وجود بعضیها وجود دارد. باید سرمنشأ آن درس، خود انسان سرشت او باشد که معمولن به عنوان استعدادقلمداد میشود.
□ تغییر و تحول آیندهی ادبیات داستانی را چگونه برآورد میکنید؟
هر گونه تغییری در ادبیات و هنر به مسائل مختلفی از آن جمله مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و غیره ارتباط دارد. وضعیت امروز ادبیات در سطح جهان به نظرم شفاف و درخشان است. به تازگی داستانها و رمانهایی از چندین نویسندهی چیرهدست خواندهام که در لذت هنری آنها همچنان غوطهورم از آن جمله میتوانم به مارگارت اتوود، ساموئل بکت، میچ آلبوم، جان مَکسول کوتسی معروف به جی ام کوتسی، استیون کینگ، پل استر و پاتریک مودیانو اشاره کنم
برچسب ها: شعر شاعر افاق شوهانی جریان شعری