در سالروز درگذشت قيصر امينپور:
مدرس دانشگاه و شاعر معاصر بود. او یکی از تأثیرگذارترین شاعران مرد در دوره انقلاب اسلامی و منتخب هفتمین همایش چهره های ماندگار در سال ۱۳۸۷ (بعداز وفات) است
قیصر امینپور یک سال پس از پیروزی انقلاب، در حالی که جوانی ۲۰ ساله بود با رفیق صمیمیاش ـ سیدحسن حسینی ـ واحد شعر حوزه هنری را سامان دادند و از ابتدای دهه ۶۰، جلسات شعر حوزه را راه انداختند. این در حالی بود که اولین مجموعه شعر او یعنی «در کوچه آفتاب» که دفتری از رباعی و دوبیتی بود، در سال ۶۳ منتشر شد.
به دنبال آن «تنفس صبح» به چاپ رسید که تعدادی از غزلها و حدود ۲۰ شعر نیمایی قیصر را در بر میگرفت. طوفان در پرانتز (نثر ادبی در سال ۱۳۶۵)، منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان در همان سال)، مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان در سال ۱۳۶۸)، بیبال پریدن (نثر ادبی در سال ۱۳۷۰)، مجموعه شعرعلیرضا قزوه (در سال ۱۳۷۲)، به قول پرستو (شعر نوجوان در سال ۱۳۷۵)، گزینه اشعار (در سال ۱۳۷۸)، مجموعه شعر گلها همه آفتابگردانند (در سال ۱۳۸۰) و دستور زبان عشق (در سال درگذشت شاعر یعنی ۱۳۸۶) از چاپ بیرون آمدند.
در میان آثار قیصر، «منظومه روز دهم» و «مثل چشمه، مثل رود» از شاخصترین آثار حوزه نوجوان او و مجموعه شعر «آینههای ناگهان» از جریانسازترین کتابهای او به شمار میروند.
با این حال، تصنیفها، ترانهها و سرودههای پراکنده او نیز که در مجلات و نشریات کودک و نوجوان مثل «سروش نوجوان» در زمان سردبیری خودش (سروش نوجوان در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ با سردبیری قیصر امینپور، فریدون عموزاده خلیلی و بیوک ملکی منتشر میشد.) انتشار مییافت یا در آلبومهای موسیقی کشور شنیده میشد، مالامال از احساسات و عواطف شاعرانه بودند.
به عنوان مثال، مجموعهای از سرودههای قیصر در آلبوم «نیلوفرانه» توانست علیرضا افتخاری را در سال ۱۳۷۵ به شهرت بسیار زیادی برساند. در حالی که شاید همگان ندانند تمام اشعار این آلبوم محبوب و پرفروش که پس از انتشار با محبوبیت فراوانی نزد مردم روبرو شد و «پرفروشترین آلبوم تاریخ موسیقی ایران» لقب گرفت، از خیال بیمرز قیصر شعر ایران نشأت گرفته بود. شعرهای «نیلوفرانه» که افتخاری آن را بهترین آلبوم عمر خود میداند، همگی از مضامینی در حوزه انتظار برخوردارند و در وصف امام زمان (عج) گفته شدهاند.
همیشه در ذهن من خواهد بود.»
عباسعلی یونسی سپاهی نیز که از شاعران نسل نوی دهه ۷۰ به شمار میرود، از دیدار با قیصر در زمان نوجوانی میگوید: «وقتی نوجوان بودم، تابستانها مثل خیلی از بچههای روستایی سر زمین کشاورزی دیگران کارگری میکردم. سه ماه کار کردم تا پولی جمع کنم و با آن پول، بلیت اتوبوس بخرم و به تهران بروم تا قیصر امینپور، شعرهای مرا ببیند. امروز کدام شاعر تازهکار حاضر است برای دیدن یک شاعر بزرگ، سه ماه کارگری کند و این سختیها را به جان بخرد؟»
عبدالجبار کاکایی، شاعر درباره جلسات شعر حوزه هنری میگوید: «من نقطه طلایی جلسات حوزه را آن دقایق آخرش میدیدم که سیدحسن حسینی رباعی میخواند و قیصر هم با اکراه و اجبار و اصرار، شعری میخواند. آنجا ما حد و رسم میدیدم که برای رسیدن به آنجا که آنان هستند، چقدر باید تلاش کنیم. گاهی وقتها هم «میرشکاک» به جلسات شعر حوزه هنری میآمد. جدل میشد و بحث بالا میگرفت. مخالف و موافق بحث میکردند و یک مباحثه تمام عیار علمی شکل میگرفت که حواشی آن جلسات برای ما خیلی مفید و آموزنده بود. هر بحثی جرقه دنبال کردن یک کتاب و اثری را میزد. یادم هست یک بار قیصر راجع به «الکندی»، فیلسوف عرب صحبت کرد. سخنان او باعث شد که من بروم، جستوجو کنم و کتابش را پیدا کنم. قیصر معتقد بود، اگر ریاضی را قبول نداری، برو اول ریاضی را یاد بگیر، بعد بگو قبول ندارم. برو عروض را یاد بگیر بعد بگو قبول ندارم.»
علیرضا قزوه، شاعر مدیر سابق مرکز آفرینشهای حوزه هنری هم معتقد است: «حضور مؤثر قیصر و سیدحسن در سپهر شعر انقلاب است که الآن بعد از گذشت حدود چهار دهه و بعد از غربالگری شعر انقلاب، همچنان قیصر و سیدحسن را شاخصترین چهرههای این حوزه میدانیم. مبنای جلسهای که سیدحسن و قیصر گردانندهاش بودند، نقد تلخ، صریح و تند بود. البته مسئول قسمت صریح و تلخ جلسه، سیدحسن و مسئول محبت و مهربانیهای آن، قیصر بود. این دو کنار هم نشسته بودند و اگر کسی میرنجید، قیصر به او محبت میورزید. بنابراین جلسه با این دو رویکرد، تکمیل میشد؛ هم حرف را به صراحت زده بودند و هم شاعر جوان را نوازش کرده بودند. به قول معروف، «قهر» و «مِهر» باهم بود. یادم هست شاعرانی با دعوا از انجمن میرفتند و وقتی جلسه بعد به آنجا پا میگذاشتند، با روی گشاده قیصر مواجه میشدند.»
دوستان شاعر قیصر و دستاندرکاران فرهنگی کشور، دوست داشتند او را در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک بسپارند، اما پیکر این شاعر به اصرار پدرش در زادگاهش «گتوند» از توابع شوشتر و در کنار مقبره شهدای گمنام این شهرستان به خاک سپرده شد. حالا گتوند، این شهر ۶۵ هزار نفری را به نام قیصر میشناسند.
البته پس از مرگ او، میدانی در منطقه ۲ تهران به نام قیصر امینپور نامگذاری شد که بعد از حذف میدان در سال ۱۳۹۷ و تبدیل شدنش به چهارراه، بلوار جنوبی منتهی به میدان به بلوار «قیصر امینپور» تغییر نام یافت.
برچسب ها: قیصر امینپور منظومه روز دهم مثل چشمه، مثل رود ینههای ناگهان شعر انقلاب