داوود رحمت اللهي مطرح کرد:
اختصاصی تارنا
همون طور که میبینید گاها یک قطعه ی موسیقی بیشتر از چندین جلد کتاب ادبی و فرهنگی در بین مردم همه گیر میشود و اگر درست بهش پرداخته بشود تاثیرش در جامعه بی نظیر خواهد بود
تارنا_ گاهی اثر یک شعر وترانه در روح وجسم افراد یک جامعه تاثیر بسزایی دارد در خصوص محتوای فرهنگی یک ترانه وچالش های ورود به مارکت ترانه با داوود رحمت الهی گفتگو کرده ایم
*کمی در مورد فعالیتهای فرهنگی و ادبی خودتان برای مابگویید واینکه اثرمکتوبی هم دارید ؟
من ترانه رو به صورت عملی تقریبا از سال ۸۶ شروع کردم و در این سالها به لطف خدا توانستم با تعدادی از خواننده های داخلی و خارج از کشور همکاری داشته باشم که درحدود بیش از ۱۳۰ اثر همکاری داشته ام.
*به نظر شما یک ترانه قوی وپرمحتوا درمقایسه باترانه هایی که ازکمترین بارقه فرهنگی بی بهره اند چقدر میتواند درفرهنگ ونگرش مردم تاثیر ایجاد کند؟
در مورد سوال شما درباره ی تاثیر ترانه های پر محتوا نسبت به ترانه های بی محتوا باید بگم مطلقا در این سالها ترانه و به طور کل موسیقی محتوا محور به صورت کلان جدی گرفته نشده و موسیقی و ترانه از رسالت هنری خودش فاصله گرفته و تبدیل به ابزار تجارت و سرگرمی شده که باعث تاسف است
متاسفانه از این عنصر پویا بیشتر از این که در ساخت فرهنگ استفاده بشود در تخریب آن به کار رفته است
همون طور که میبینید گاها یک قطعه ی موسیقی بیشتر از چندین جلد کتاب ادبی و فرهنگی در بین مردم همه گیر میشود و اگر درست بهش پرداخته بشود تاثیرش در جامعه بی نظیر خواهد بود و البته اگر هم مثل دورانی که در آن به سر میبریم بهش پرداخته نشود کاملا تاثیر عکس در جامعه و روابط بین جوانان میگذارد که شاهد آن هستیم.
*همانگونه که میدانید ورود به (مارکت ترانه) برای ترانه سراهای جوان بسیار سخت و دشوار شده است که نشان دهنده مافیای موجود در حوزه ترانه است. این مافیاازکجا نشات میگیرد؟
البته در مورد کلمه مافیا و ورود ترانه سرا به مارکت خیلی موافق نیستم. مافیا در بخش دیگری است که تاثیر میزارد روی ورود ترانه سرا به مارکت.
شما به عنوان یک ترانه سرا مشکلی به صورت شخصی با آهنگ سازها و تنظیم کننده ها نخواهید داشت مساله مافیا ارتباط شما را محدود نمیکند شما با هر کسی که بخواهید میتوانید ارتباط بزنید و ترانه تون را به اجرا برسانید.
مافیا کاری که انجام میدهد این است که ارتباط شما رو محدود نمیکند بلکه عرصه رو برای شما تنگ میکند.
با توجه به ابزاری که در اختیار دارد و سلیقه سازی که انجام میدهد آنقدر افرادی را که تحت کنترلش هستند رو بُلد و برجسته میکند که شما و آثارتون را به صورت اتوماتیک از بازار حذف میکند.
نشات گرفتنش هم به دخالت و انحصار طلبی و متولی گری سیاست و دولت به صورت غلط در عرصه موسیقی و به طور کلی هنر مربوط میشود.
*چالش هایی که اشاره می کنید در( مارکت ترانه) باعث گردیده تا خیلی از ترانه سراهای جوان نتوانند وارد این عرصه بشوند چه راه کاری برای جلوگیری از به هدر رفتن این استعدادها و درجا زدن برخی از خوانندگان و تکراری شدن محتوای ترانه ها پیشنهاد میکنید؟
البته من اعتقادی به تکراری شدن محتوا ندارم به دلیل اینکه محتوا هرگز تغییر چندانی نکرده و نخواهد کرد
نوع نگاه و تلفیق آن با موسیقی است که همواره در حال تغییر است ولی تغییر این روال مستلزم ایجاد یک کار گروه حرفه ای و متخصص و صاحب رای و اختیار در این عرصه است که باید در آن افرادی مانند جامعه شناس . روانشناس . موسیقیدان و ادیب حضور داشته باشند.
شرایط امروز موسیقی تاثیر سالها استفاده از روشهای غلط بوده و برای برطرف کردنش هم نیاز به سالها تلاش و تفکر در این زمینه است.
* به نظر شما در ترانه های امروزی چه اصولی باید در راستای غنای آثار مد نظر قرار میگرفت که این اتفاق کمتر افتاده است ؟
نمیخواهم مسئله را خیلی پیچیده کنم ولی به نظر من برای اصلاح ترانه باید به اصلاح بطن جامعه ی جوان بپردازیم وقتی روابط بین جوان هایمان درست بشود جوانهایی با روانهای سالم تو مدارس تربیت کنیم به صورت خودکار ترانه سراهایی که در آینده از میانشان بیرون بیایند نگاه سالمتری به روابط عاشقانه خواهند داشت و اشعار و ترانه هایی با نگاه های متعالی و سالمتری را شاهد خواهیم بود
در کل من بیشتر از این که به اصلاح موسیقی معتقد باشم به اصلاح موسیقیدان و جامعه معتقدم و به موضوع به صورت کلان نگاه میکنم.
*آیا تاثیر احساس در سرودن یک ترانه به اندازه سرودن شعر است یا در ترانه سرایی جنبه های تجاری بیشتر مدنظر قرار می گیرد؟
اینکه امروز چی مد نظر بازار است را بهش نمیپردازیم چون به گونه ای در مباحث قبلی بهش اشاره کردیم ولی از نظر شخصی اگر بهش بپردازم
من معتقدم عنصر حس در یک اثر پیشرو ترین و تاثیرگذار ترین عنصر است و ما چه امروز و چه در گذشته شاهد آثاری بودیم که از نظر تکنیکی و حتی متن دارای اشکالاتی بودند ولی به علت بالا بودن همین عنصر ( احساس) با اقبال بینظیری روبه رو شدند و تبدیل به آثار ماندگاری نیز شدند.
شخصا معتقدم که آثار هنری قبل از هر چیز باید احساس مخاطب رو درگیر خودش کند و بعد پیام و مقصودش رو به صورت ناخودآگاه بر روی آن بزارد.
بله به نظر من تاثیر احساس در ترانه باید به اندازه ی شعر باشه و یا حتی بیشتر فقط اینکه به صورت ساده تر و قابل فهم تر بیان بشود و دستیابی به مقصود برای مخاطب سریع تر و راحت تر انجام بشود و البته ریزه کاری هایی هم که بتواند، به تجاری شدن اثر کمک بکند در نظر گرفته بشود. ولی درکل با اینکه چون یک اثر ترانه است پس ما می توانیم از عمق و محتوای کار کم کنیم موافق نیستم و باید سعی کنیم محتوا و احساس را به موازات سادگی باهم پیش ببریم.
*و سوال آخر اینکه اشاره نکردید که مکتوب چاپ شده ای داربد وازبین ترانه هایی که تاکنون سروده اید حال و هوای کدام را بیشتر دوست دارید و مایلید خوانندگان خاصی آنرا اجرا کنند؟
اثر مکتوب و چاپ شده ای تا به امروز نداشتم.
البته که ترانه هایی دارم که تا به امروز با دوستی کار نکردم و امیدوارم که بتوانم با خواننده هایی که احساس میکنم همکاری باآنها اتفاق بهتری را رقم خواهد زد کار کنم.
احساس میکنم نحوه ی ارائه ی اثر به خواننده بسیار مهم است و معمولا ترجیح میدهم قبل از تولید اثر با خود خواننده هم کلام و هم صحبت بشوم تا درک درست تر و عمیق تری از هم داشته باشیم که البته همیشه امکان پذیر نیست .
برچسب ها: ترانه داوود رحمت اللهی اختصاصی تارنا