ناصرخسرو قبادیانی شاعر برجسته پارسی در قرن پنجم در یکی از قصاید خود تلمیحی از معجزه حضرت دانیال در ایران دوره هخامنشی آورده است. علاوه بر آن ناصرخسرو در قصیده ای دیگر از دیوان خود در بیتی به نام و شخصیت حضرت دانیال پرداخته که در پژوهش های ادبی کمتر به آن اشاره شده و جای بحث دارد.
به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: اشاره به داستان زندگی پیغمبران در یادگارهای شعر فارسی در سده های مختلف، موجب غنای موضوعی و درخشش سروده های شاعران برجسته ایرانی شده است. نمایاندن قصه، هرگونه موضوع علمی یا اجتماعی مشهور و مرتبط با افراد شناخته شده یا آیه ای از قرآن را در راستای موضوع شعر، تلمیح می گویند. تلمیح یکی از آرایه های ادبی است که در سرودن شعر کلاسیک فارسی کاربرد فراوان دارد. آرایه ادبی دیگری نیز به نام تضمین وجود دارد. تفاوت تلمیح با تضمین این است که در آرایه تضمین خود آیه، شعر یا سخن کامل و بدون تغییر در بیت یا مصرع استفاده می شود درحالیکه در تلمیح این گونه نیست و شاعر در ساخت مصرع، یک یا چند بیت از شعر خود خواننده را به یاد آن موضوع، سخن یا داستان مشخص می اندازد.
حضرت دانیال که درود خدا بر او باد از پیامبران بزرگ و ویژه قوم بنی اسرائیل ، در جریان حمله پادشاه بابِل (نبوکدنصریا بخت النصر) به اورشلیم به اسارت درآمد. حضرت دانیال به همراه سه نفر دیگر به نام های حنینا، میشایل و عزریا که جوانانی خوش سیما بودند برای اقامت در کاخ پادشاه بابل انتخاب شدند. خوراک روزانه دانیال و همراهان همانند خوراک پادشاه و نوشیدنی آن ها از شراب مخصوصی که شاه می نوشید، معین گردید. دانیال نبی و همراهان این برنامه غذایی را نپذیرفتند که مورد خشم شاه بابل واقع شد و از نوکران و خواجه سرایان دربار بخت النصر تقاضای حبوبات و غذاهایی را غیر از خوراک تعیین شده توسط شاه بابل کردند. حضرت دانیال در هنگام اسارت در بابل زبان و علوم کلدانیان را فرا گرفت. هوش و استعداد حضرت دانیال مورد توجه درباریان و شاه بابل قرار گرفت و بعد از مدتی متوجه شدند دانیال علم تعبیر خواب دارد و این توانایی با تعبیر خواب بخت النصر بیشتر به چشم آمد. کلدانیان بابل نام کلدانی بلطَشصر معادل نام عبری دانیال را برای حضرت برگزیدند. به این ترتیب دانیال نبی موقعیتی مشابه حضرت یوسف در مصر پیدا کرد و مورد احترام و عزت مردم و دربار بابل واقع شد.
بعد از بخت النصر پسرش (بلشصر) به پادشاهی رسید و رویای عجیبی دید که توسط حضرت دانیال تعبیر شد. تفسیر خواب بلشصر،یورش موفق و بدون دردسر کوروش کبیر به بابل و تصرف مملکت وی بود. پس از سرنگونی کلدانیان، دانیال نبی ملیت ایرانی برگزید و در دربار هخامنشیان به جایگاهی بالاتر و ارزشمند تر از جایگاهی قبلی خود با عنوان مشاور و وزیر در دربار بابل دست یافت.
ناصرخسرو قبادیانی شاعر برجسته پارسی در قرن پنجم در یکی از قصاید خود تلمیحی از معجزه حضرت دانیال در ایران دوره هخامنشی آورده است که در بخشی از این قصیده می خوانیم:
دور باش ای خواجه زین بیمر گله
کهت نیاید چیز حاصل جز گله
هر که در ره با گله خوگان رود
گرد و درد و رنج یابد زان گله
خانه خالی بهتر از پر شیر و گرگ
دانیال این کرد بر دانا مله
همچو بلبل لحن و دستانها زنند
چون لبالب شد چمانه و بلبله
وز نهیب مؤذن و بانگ نماز
اندرون افتد به تنشان زلزله
آب تیره است این جهان، کشتیت را
بادبان کن دانش و طاعت خله
گر کله زد جاهلی با بخت بد
مر تو را با او نباید زد کله
چون کله گم کرد نادان مر تو را
کی تواند دید هرگز با کله؟
با عمل مر علم دین را راست دار
آن ازین کمتر مکن یک خردله
در بیت خانه خالی بهتر از پر شیر و گرگ، دانیال این کرد بر دانا مله، تلمیح دارد به داستان انداختن حضرت دانیال در چاه شیران وحشی در دوران کوروش یا داریوش که ماجرا این چنین است:
پس از مدتی به دلیل خدمات و آبادانی های فراوان که با نظارت و تفکر دانیال نبی در نقاط مختلف ایران و منطقه شوش صورت گرفت. دانیال بیش از پیش مورد اعتماد قوی و محبت داریوش و کوروش هخامنشی قرار گرفت و حکم دست راست ایشان را پیدا کرد. درباریان و اطرافیان به سبب حسادت به مقام رفیع دانیال به سخن چینی و کینه توزی علیه او برآمدند. از آنجایی در دوران هخامنشی تکثر ادیان آزاد و دین رسمی وجود نداشت. دانیال به در کارهای روزانه خود به پرستش خدای یگانه می پرداخت و مردم را به یکتا پرستی دعوت می کرد و از آنجایی که خود کوروش و داریوش هم یکتاپرست بودند این موضوع را ارج می نهادند، اما همین کینه توزان بسیاری همین مورد را دستاویزی برای بدنام کردن دانیال قرار داده و مدعی شدند دانیال در جهت مقابله با حکومت و گسترش آیین خود رفتار می کند و به شاه فشار آوردند علی رغم میل باطنی خود طبق رسم قانونی آن دوران، دانیال را محکوم به انداختن در چاه شیران و خوراک آن ها گرداند. پس از ترتیب اثر آراء به ناچار حکم اجرا شد و در دانیال را در چاه یا به روایتی قفس شیران وحشی و گرسنه انداختند تا توسط شیرها خورده شود. به فرمان خداوند شیرها در همجواری با دانیال رام شدند و به دهان آن ها مهر زده شد و دانیال مدتی با آن ها زندگی کرد و شیرها با خوی حیوانی خود با محبت با دانیال رفتار کردند. پس از مدتی با برداشتن دریچه چاه دانیال را سالم و بدون هیچ خراش و گزندی یافتند.
این حادثه موجب تقویت ایمان داریوش به خدای یکتا شد و داریوش برای جبران این داستان سخن چینان و کینه توزان را به قفس شیرها انداخت و از بین برد. دانیال نیز موقعیت گذشته را با احترام بیشتر پیدا کرد و به روایتی ساتراپی(استانداری شوش) به ایشان واگذار گردید و تا آخر عمر در این شهر زیست و رحمت خدا رفت و در آنجا دفن شد.
ناصرخسرو در قصیده دیگری از اشعار خود در بخشی از سروده به حضرت دانیال و نام دانیال اشاره می کند:
دانیال از خیرها شد نامور
نامور نامد ز مادر دانیال
مر تو را سگالد یار تو
چون مر او را تو بوی نیکو سگال
سنایی غزنوی شاعر پارسی گوی قرن ششم نیز در یکی از مثنوی های خود در یک مصرع، نام حضرت دانیال را به همراه چند پیامبر دیگر آورده است:
پند لقمان و سرگذشت یسع
دین و دل در ورع بری ز طمع
تا بگوید ز لشکر کفّار
زکریّا بریده از منشار
تا بگوید ز عصمت یحیی
تا بگوید ز ناله عیسی
تا بگوید ز سیّد سادات
که ز ما بر روان او صلوات
ریشه نام دانیال عبری است و به معنای (خداوند قاضی و حاکم من است ) می باشد. آرامگاه حضرت دانیال در شهرتاریخی شوش در استان خوزستان زیارتگاه مسلمانان و یهودیان و مورد احترام همه ادیان جهان است.
اتمام خبر/
برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا دانیال نبی شوش دانیال ناصرخسرو قبادیانی سنایی غزنوی آرایه تلمیح کوروش هخامنشی داریوش هخامنشی قصیده ناصر خسرو مثنوی سنایی غزنوی تورات عهد عتیق شهر شوش شوش خوزستان شعرسنتی تلمیح به داستان دانیال نبی بیت المقدس اورشلیم هخامنشیان بنی اسرائیل