1403/2/18   اشعار   کدخبر: 2831   نظر: 0   بازدید: 2191   خبرنگار: دانیال فتحی لاطران چاپ

به مناسبت هجده اردیبهشت، سالروز درگذشت منصوراوجی

گلچین اشعار منصور اوجی

گلچین اشعار منصور اوجی

گلچینی از شعر های معاصر منصور اوجی

به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: منصور اوجی شاعر معاصر ایرانی که در جوانی هم دوره شاعران بزرگ شعر نو، همچون احمد شاملو، فروغ فرخزاد، احمدرضا احمدی و مهدی اخوان ثالث بوده است. اوجی متولد 19 آذر 1316 در شهر شیراز است. اوجی در دوران دبستان ابتدا با رباعیات خیام و شعر کلاسیک مانوس گردید و ابتدا به سرودن رباعی پرداخت، ولی در دبیرستان با شعر نیمایی و نو آشنا شد و این زمینه را به وجود آورد که به جرگه شاعران شعر نو وارد شود.

منصور اوجی درباره شیوه سرودن اشعارش این چنین می گفت:

در ابتدا تحت تأثیر شاملو، اخوان و فروغ بودم که در کتاب اولم باغ شب، چاپ ۱۳۴۴، این تأثیرات را می‌شود دید. از کتاب دومم، شهر خسته، کم‌کم به ویژگی‌های سبکی خودم نزدیک می‌شوم. کوتاهیِ شعرها، شیوایی و رسایی آن‍ها با درون‌مایه‌های مخصوص به خودم و در کتاب‌های بعدی، تنهاییِ زمین و به خصوص در این «سوسن است که می‌خواند»، این ویژگی‌ها شاخص‌تر می‌شود.

منصور اوجی دارای نشان درجه یک هنری در حوزه ادبیات بود. اوجی شامگاه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰، در سن ۸۳ سالگی در منزل خود در شیراز، بر اثر بیماری کبدی درگذشت.






گلچین اشعار منصور اوجی




مرا با خود بگذار!

و چفت در را از بیرون بیانداز

اگر به دیدار چراغانی درختان نارنج می روی

شالت را برگردن افکن


*************************************


گفتم بهار کو؟

تابوتی در غروب نشانم داد

بر شانه‌های مردان

در شیون زنان

یا لاله‌ای که سرخ و سراسیمه رسته بود

از لای درز آن


*************************************


در کوچه شبانه هایهویی دگر است

با باد دوباره عطر و بویی دگر است

هنگامه دگر شده است؟ یا ما دگریم؟

یا وقت عزیز زیر و رویی دگر است


*************************************


با در بسته چه خواهی کار کرد

دست تنها، شب بارانی؟

نه به جیب تو، کلیدی هست

نه به فریاد تو، آوایی

تویی وُ دام چه بایدها.

با در بسته چه خواهی کرد

شب باران، شب ویرانی؟


*************************************


در شط کیهانی چه رازی است؟

در پشت / پستوهای آن دستی است در کار؟

کین شاهکار یکه را در کار کرده‌است؟

این پولکان بی‌شمار

این کهکشان

این بی‌کران را؟


*************************************


انگشت بلندشان را

در چشمخانه من بنگر!

و پچ پچ ایشان را

در هر کرانه بر من


اتمام خبر/

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا منصور اوجی شعرنو احمد شاملو نیما یوشیج سایت شعر گلچین اشعار منصور اوجی شعر نیمایی

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط