1403/3/6   ادبیات نمایشی   کدخبر: 2866   نظر: 0   بازدید: 5333   خبرنگار: دانیال فتحی لاطران چاپ

گفتگو با کارگردان نمایش تئاتر محیطی ریشه های ادب فارسی

صمد آذرخش : من فردوسی را جلوی کباب نمی گذارم

صمد آذرخش  من فردوسی را جلوی کباب نمی گذارم

گفتگوی ویژه تارنا با صمد آذرخش کارگردان نمایش محیطی ریشه های ادب پارسی، که در رویداد اخیر نمایشگاه بین المللی کتاب امسال، اردیبهشت 1403 و سال گذشته، شخصیت های بزرگان شعر و ادب پارسی را با بهره گیری از بازیگران توانمند تئاتر، با هنرمندی هرچه تمام تر و با پوشش و گریم هایی طبیعی، بازسازی کرده و مردمی که برای خرید کتاب و بازدید از نمایشگاه به مصلی تهران می آمدند، گویا خود جنابان فردوسی، حافظ، سعدی و مولوی و حتی شخصیت علمی ابوعلی سینا و خیام را در بین جمعیت حاضر در نمایشگاه مشاهده می کردند و گاهی با آن ها گفتگو می کردند و از این واقعه لذت می بردند.

به گزارش خبرگزاری شعر ایران-تارنا: همه مردمی که در اردیبهشت سال گذشته و امسال به نمایشگاه کتاب آمدند، در کمال شگفتی و با واکنش های مختلف و ابراز احساسات مثبت، افرادی را در قامت حکیم توس حضرت فردوسی، حافظ شیرازی، استاد سخن سعدی، جناب جلال الدین محمد بلخی مولانا و جناب عمرخیام و حضرت ابوعلی سینا پزشک و دانشمند می دیدند و حتی سال گذشته از نویسندگان معاصر هم، کاراکتر جلال آل احمد را هم در بین غرفه ها مشاهده کرده بودند.

نحوه اجرا و بازی این هنرمندان برجسته تئاتر، به همراه گریم حرفه ای و طراحی لباس آنان، به نحوی بوده که برخی مخاطبان و مردم رهگذر، حتی خود ما تصور می کردند،که گویی این بزرگان علم و ادب با ماشین زمان از گذشته به حال سفر کردند تا به نسل جوان ایران زمین هشدارهای فرهنگی، اخلاقی و علمی بدهند تا در بحران های  جدید هشیار باشند و ایران و فرهنگ غنی آن را حفظ کنند.


صمد آذرخش که این کاراکترها را خلق و کارگردانی کرده، می گوید: این شخصیت ها نه به عنوان یک مابه ازای بیرونی از آن بزرگان علم و ادب در قالب یک اجرای تئاتری، بلکه به عنوان صاحبخانه فرهنگ ایران در نمایشگاه کتاب ظاهر شدند و می توانم بگویم چیزی بیشتر از یک اجرا در قالب یک نقش هستند. گویی روح خود این بزرگان در قالب این بازیگران حلول کرده است.


جناب آذرخش شیوه و گونه اجرای این نمایش در کدام دسته تئاتری قرار می گیرد؟

قبل اینکه راجع به گونه این نمایش بخواهم تعریفی ارائه بدم، باید بگویم هدف من از این کار ساخت یک تجربه بوده، ساخت یک تجربه برای مخاطبان نمایشگاه کتاب، یعنی من خودم را جای تماشاگران یا مخاطبان نمایشگاه قرار می دهم. یاد کودکی و نوجوانی خودم می افتم، اینکه صمد دوازده ساله که با سختی از شهرستان می آمد تهران، برای انجام کاری یا برای گرفتن وسیله ای یا خرید کتابی در مکانی، در واقع من این کار رو برای همه آن صمدهایی ساختم که یک تجربه ای داشته باشند از نمایشگاه کتاب که به طور مثال اگر دارد از غرفه ای کتاب می خرد یا بین بازدید از انتشاراتی ها، خستگی در می کند و ساندویچی گاز می زند، در همین حال که برمیگردد دارد اطراف را نگاه می کند، ناگهان فردوسی را با تمام جزییات آن شخصیت مشاهده کند، و قصه من حتی معرکه گیری و نقالی نیست، بلکه مخاطب در حقیقت صاحبخانه را دیده است چون اگر فردوسی نبود فارسی نبود. 

 در این نوع اجرا، به گونه ایست که یکسری از مخاطب ها را در بر می گیرد، در واقع این اجرا برای یک فضا و محیط خاص است،مخصوص مکان های پرتردد ،نوع اجرا شیوه اجرای محیطی است. بهتر است بگویم این نمایش و این پرفورمنس مختص فضا و معماری مصلی و نمایشگاه کتاب طراحی شده است. در نمایش محیطی، امکان دارد یک تماشاگرت یک ثانیه مخاطبت باشه و امکان دارد یکی بیایید یک ساعت و حتی بیشتر مخاطب این کار باشد و کنار این افراد بایستد. تو باید هم برای یک ثانیه حرفی برای گفتن داشته باشی و پیامی را منتقل کنی و هم این توانایی را داشته باشی که بتوانی آن مخاطب دو سه ساعته خود را سرگرم کنی. این یک بازی نیست این یک زیست است.


آیا تصمیم داشتید این اجرا را در فضاهای دیگری هم تجربه کنید؟ آیا در این زمینه پیشنهاد داشتید؟

این کار را که مختص نمایشگاه کتاب طراحی کردیم. شاید باورتان نشود ما از مجموعه رستوران های زنجیره ای پیشنهاد داشتیم، گفتن بیایید و ما نرفتیم، من گفتم، من فردوسی را جلوی کباب نمی گذارم. من در این چهارچوب این شخصیت ها را سنجیدم و آن ها را خراب نمی کنم. من می توانستم این اجرا را به مکان های دیگر ببرم و پول زیادی بدست بیاورم، اما این کار را نکردم و ارزش کار را پایین نیاوردم. من این کاراکترها را هرجایی نمی خواهم خرج کنم.


چرا برای اجرا از شخصیت های شاعران معاصر قدیم مانند پروین اعتصامی، شاملو یا فروغ فرخزاد استفاده نکردید؟

ببینید مردم ما، افرادی مانند جناب شاملو و فروغ فرخزاد را از نزدیک لمس کرده اند. مردم با صدای خوب شاملو خاطره دارند، این عزیزان از نظر زمانی خیلی به ما نزدیک بودند و تصاویر و صدا و جزییات زیادی از چهره، پوشش و زندگی ایشان در اختیار ما و مخاطب قرار دارد. پس من این ریسک را نکردم چرا که احتمال می دادم بخاطر یک مورد شاید شباهت لازم به وجود نیاید و ارتباط لازم به لحاظ حسی برقرار نشود، به این دلیل که کار ما از نزدیک با مخاطب ارتباط دارد و حواس پنج گانه را درگیر می کند، اما تصویری دقیقی از شخصیت های کهن در دسترس نیست و گاه شمایلی به صورت نقاشی و روایت های تاریخی و نوع پوشش وجود دارد و این مورد به جهت اینکه از قبل تصویر صحیحی با جزییات کامل در ذهن مخاطب نیست بهتر جور در می آمد، و جدا از این مسئله من ضرورت حضور این بزرگان را از گذشته های دور در زمان حال می دیدم.


جناب آذرخش، گروهی که با آن کار می کنید و بازیگران خوب این شخصیت ها را برای آشنایی بیشتر معرفی می فرمایید.

بله بازیگران خوب ما که بسیار برای نقش های خود زحمت کشیدند به ترتیب نقش ها نام می برم:

بازیگر نقش فردوسی: جناب ایرج تدین هستند، ایرج تدین برای نقش خود بسیار زحمت کشیده است و این نقش را با تمام وجود و علاقه اجرا می کند و این کار را رسالت خود می داند، و نوشته هایی را هم که به عنوان پند به مردم می دهد خود شب ها تهیه می کند و بر روی کاغذ می نویسند و به شکل قدیمی در می آورد.

بازیگر نقش حافظ: جناب کیاوش زرین

بازیگر نقش مولوی: جناب مهران گل محمدی

بازیگر نقش سعدی : جناب مهدی کوکبی

بازیگر نقش ابوعلی سینا که امسال به جمع ما اضافه شدند و انصافا با بقیه کاراکتر ها یکپارچه شدند هم جناب حسین کیانی هستند.

بازیگر نقش خیام هم آقای حمید خلف هستند که به دلیل همزمانی این کار با کار دیگر ایشان هر روز حضور نداشتند و فقط در روز بزرگداشت خیام از ایشان استفاده کردیم.

ایده پرداز گروه ماه که به ما مشاوره می دادند، جناب حمیدرضا نوروزی هستند. طراحی پوشش و لباس ها توسط سرکار خانم غزل آلوسی صورت گرفته که از طراحان خوب لباس در کارهای سینمایی و تلویزیون هستند. ایشان دو دستیار لباس هم دارند، خانم ها بهار درویشی و هلیا محمدپور که به همراه ایشان زحمت نگهداری و ترمیم لباس ها را به عهده دارند. و گریم این عزیزان هم توسط گریمور حرفه ای گروه، سرکار خانم ساچلین مهدی صورت می گیرد.

و جا دارد از روابط عمومی کار سرکارخانم روژینا رسول زاده و دستیار کارگردان سهند جعفری هم نام ببرم که برای این کار زحمت کشیدند.


مهم ترین دستاورد خود را از انجام این کار چه می دانید؟

بزرگترین دستاورد و حاصل من از انجام این کار، به وجود آوردن حس و حال خوب و بی نظیر برای مردم بود و اینکه توانستیم لحظاتی حتی اندک انرژی فوق العاده مثبت در مردم ایجاد کنیم که با فکری درست به خانه برگردند.


اتمام گفتگو/

گالری خبر

اخبار پیشنهادی

برچسب ها: خبرگزاری شعر تارنا شعر کلاسیک سایت شعر سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عکاس افسانه نوروزی صمد آذرخش تئاتر محیطی صمد آذرخش کارگردان غزل آلوسی ریشه های ادب فارسی

اشتراک گذاری :

مطالب مرتبط